جانشینان پیامبر در مدینه
رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جنگهایی که خود در آن شرکت میفرمودند، اشخاصی را در
مدینه، به جانشینی خود بر میگزیدند.
غزوات رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ترتیب عبارتند از:
یکسال بعد از ورود حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
مدینه،
در
صفر سال دوم هجرت، رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نخستین بار، با گروهی از
مسلمانان ، برای جنگ از مدینه خارج شدند؛
در این سفر که تنها مهاجران در آن حضور داشتند؛
رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
سعد بن عباده را برای رسیدگی به امور مردم به جای خویش، در شهر مدینه، منصوب فرمودند
و خود با همراهان، در تعقیب کاروان
قریش و جنگ با بنیضمره بن بکر، تا جایی موسوم به «ودّان» پیش رفتند.
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از پنجاه شب غیبت از مدینه،
بدون اینکه جنگی روی دهد، در اوایل
ربیعالاول ، به مدینه بازگشتند.
در ربیعالاول سال دوم هجری،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به قصد حمله به کاروانی از قریش تا منطقه «بواط» در ناحیه رضوی پیش رفتند؛ اما چون با دشمنی برخورد نکردند،
به مدینه برگشتند. حضرت پانزده روز از مدینه غیبت داشتند
و در این مدت سائب بن عثمان بن مظعون
یا سعد بن معاذ
را جانشین خود در مدینه قرار دادند.
سائب بن عثمان بن مظعون از اولین مسلمان و از اولین مهاجران به
حبشه بود و از افاضل اصحاب رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به شمار میآمد
و صاحب رای بود.
در
جمادیالاولی سال دوم هجری، حضرت در تعقیب کاروانی تجاری از قریش تا «عشیره» واقع در منطقه «بطن ینبع» پیش رفتند؛
اما در این غزوه نیز بدون اینکه جنگی در گیرد، به مدینه برگشتند.
در این غزوه نیز
اباسلمه جانشین حضرت در مدینه بود.
عبدالله بن عبدالاسد بن هلال مکنی معروف به ابوسلمه پسر عمه و برادر رضاعی رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
از اولین مسلمانان و مهاجران به حبشه و مدینه بود.
او در احد بر اثر اصابت تیری زخمی و بعد مدتی به
شهادت رسید.
ده روز از غزوه ذیالعشیره نگذشته بود که به حضرت خبر رسید کرز بن جابر فهری گله مدینه را غارت کرد.
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به تعقیب او پرداخته تا «وادی سفوان» در ناحیه بدر، پیش رفتند؛ اما به وی دست نیافتند و به مدینه برگشتند.
جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این زمان در مدینه،
زید بن حارثه بود.
در رمضان سال دوم هجری، حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
برای حمله به کاروانی از قریش، به همراهی سپاهی سیصد و سیزده نفره عازم
جنگ شد. سرانجام در منطقه «بدر» با قریش درگیر شده و با پیروزی رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مسلمانان، جنگ خاتمه یافت. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل از عزیمت به این سفر جنگی، عبدالله بن اممکتوم معیصیّ را جانشین خود در مدینه قرار دادند.
در اسم ابن اممکتوم اختلاف است، عدهای گفتهاند عبدالله و عدهای بیشتر گفتهاند عمرو. او فرزند قیس بن زائده بن الاصم بن رواحه بوده،
مادرش نیز اممکتوم عاتکه بنت عبدالله بن عنکثه نام داشت.
او پسر دایی
حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) و از اولین کسانی بود که به حضرت
ایمان آورد
و از اولین مهاجران به مدینه به شمار میآید.
وی کم بینا بود
و ابن حبیب بغدادی او را از نابینایان قریش بر شمرده است.
در مدینه به همراه
بلال ، مؤذن رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود
و در بیشتر غزوات (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جانشین حضرت در مدینه بود.
در
شوال سال دوم هجری،
هنوز هفت روز از وقوع جنگ بدر نگذشته بود که به حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خبر رسید که
بنیسلیم و
غطفان بر ضد مسلمانان فراهم آمدند. از این رو حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با سپاهی عازم ناحیه «کُدر» سرزمین بنیسلیم و غطفان شدند؛ اما بدون اینکه جنگی واقع شود،
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد پانزده شب به مدینه برگشتند.
در این جنگ سباع بن عُرفُطَه غفاری
و به نقلی عبدالله بن اممکتوم
جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه بودند. گفته شده در این جنگ عبدالله بن اممکتوم در مدینه مردم را جمع میکرد و در حالی که
منبر رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در سمت چپ او قرار داشت، برای آنها خطبه میخواند.
سباع بن عرفطه غفاری نیز که از او بعنوان جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه نام برده شد، از بزرگان صحابه و از حفاظ آنها به شمار میرفت
و به او کنانی نیز گفته میشده است.
در ذیحجه سال دوم هجری، حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جهت نبرد با قریش تا سرزمین «قرقرة الکُدر» پیش رفتند؛ اما بدون دستیابی به دشمنان به مدینه برگشتند.
در پنج روز غیبت حضرت، در مدینه
ابولبابه بشیر بن عبدالمنذر جانشین حضرت در امور مدینه بود.
نام او را عدهای بشیر
و عدهای رفاعه گفتهاند؛
اما بیشتر به او بشیر اطلاق شده است. او اوسی بوده
و در زمان
حضرت علی (علیهالسّلام) درگذشته است.
محرم سال سوم هجری در پی با خبر شدن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از کارشکنی قبایل
ثعلبه و
محارب و قصد حمله آنها به مدینه، حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ذیامّر لشکر کشید؛ اما جنگی واقع نشد
و حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از یازده روز،
به مدینه برگشتند. در این مدت عثمان بن عفان جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه بود.
کنیه او اباعبدالله بود؛ اما بیشتر با کنیه دیگرش که اباعمرو بود، مشهور است؛
به همراه
طلحه و
زبیر و
عبدالرحمن بن عوف ، توسط
ابوبکر مسلمان شدند
و به حبشه هجرت کرد.
او همسر دختران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، رقیه و امکلثوم است.
این غزوه که رویارویی حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با بنیسلیم در ناحیهای به نام «فرع»، در کنار معدنی در حجاز، در
ربیعالاخر سال سوم هجرت بود، جنگی در آن رخ نداد.
در این غزوه نیز عبدالله بن اممکتوم، جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه بود.
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد ده شب به مدینه بازگشتند.
این جنگ در شوال سال دوم در بیستمین ماه هجرت
بین مسلمانان و یهودیان
بنیقینقاع واقع شد. در پانزده روزی که دو طرف درگیر نبرد بودند، ابولبابه بشیر بن عبدالمنذر جانشین نبیاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه بود.
در شوال سال سوم در سی و دومین ماه بعد از هجرت،
حضرت عازم جنگ با قریش در احد شد و در این مدت، ایشان عبدالله ابن اممکتوم را جانشین خود در مدینه کرده بودند.
در این غزوه که در ادامه
غزوه احد به وقوع پیوست، عبدالله بن اممکتوم در مدت پنج شب غیبت حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مدینه
در امور مدینه، جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودند.
در پی حضور شش روزه
پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مواجهه با یهودیان
بنینضیر در سی و هفتمین ماه هجرت،
عبدالله بن اممکتوم جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در امور مدینه شده بود.
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای مقابله با تهدید قبایل غطفان و بنیثعلبه و بنیمحارب، عازم سرزمین
نجد شدند،
هر چند این رویارویی به جنگ نینجامید و سپاه
اسلام بعد پنج روز، به مدینه عزیمت نمودند.
در این مدت ابوذر غفاری
و به قولی عثمان بن عفان
جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه بودند.
در اسم ابوذر، اختلاف است؛ اما بیشتر نسبشناسان، با نام جندب بن جناده،
از او یاد کردهاند. او از کبار
صحابه و گفته شده سومین یا چهارمین نفری بود که به حضرت ایمان آورد.
ابوذر از زهاد و بزرگان و علماء عاملین و از حکّام سیّاس و بزرگان صادقین بود؛
و در
صداقت ، به او مثال میزدند.
بواسطه وعده ابوسفیان در احد صورت گرفت. در این مدت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عبدالله بن عبدالله بن ابی بن سلول انصاری را جانشین خود کردند.
او از بزرگان صحابه بود؛ اسمش حباب بود که بعد از اسلام آوردنش، پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن را به عبدالله تغییر نام داد.
او در زمان حکومت ابوبکر در
جنگ یمامه در سال دوازده هجری کشته شد.
این غزوه در ربیعالاول سال پنجم هجری جهت دفع دشمنان صورت گرفت. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سباع بن عرفطه غفاری را جانشین خود ساخته، عازم نبرد با دشمنان شدند.
بعد غزوه خندق، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به فرمان الهی، فوراً عازم نبرد با یهودیان بنیقریظه شدند. در این غزوه نیز عبدالله بن اممکتوم جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه بودند.
در
جمادیالاولی سال ششم به خونخواهی شهدای رجیع، به وقوع پیوست. در این مدت که چهل روز طول کشید،
نیز عبدالله بن اممکتوم جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه بودند.
چند شب بعد از مراجعت حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از نبرد بنیلحیان و در پی غارت غابه، توسط سواران غطفان، صورت گرفت.
در این مدت کوتاه عبدالله بن اممکتوم جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه بود.
در این جنگ که بین سپاهیان اسلام و بنیمصطلق در سال پنجم یا ششم هجری، در گرفت ابوذر غفاری یا نُمَیلَة بن عبدالله لیثی، جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در امور مدینه بودند.
در
ذیالقعده سال ششم هجری واقع شد در این زمان نمیلة بن عبدالله لیثی
یا عبدالله بناممکتوم
جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه بود.
در محرم سال هفتم بین مسلمانان و یهودیان خبیر به وقوع پیوست؛ در این مدت نمیلة بن عبدالله لیثی
و به قولی سباع بن عرفطه غفاری جانشین نبیاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در امور مدینه بودند.
در جریان فتح مکه در سال هشتم هجرت، عبدالله بن اممکتوم جانشین حضرت در امور مدینه بودند.
در شوال سال هشتم و پس از فتح مکه، با قبایل
هوازان و
ثقیف و نصر و جشم صورت گرفت، در این مدت نیز عبدالله بن اممکتوم جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه بودند.
در این غزوه نیز عبدالله بن اممکتوم جانشین حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در امور مدینه بودند.
در
رجب سال نهم هجری، رسولاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای جنگ با رومیان عازم سرزمین روم شدند. ایشان قبل از خروج از مدینه، حضرت علی (علیهالسّلام) را به جهت نگرانیها و حساسیت اوضاع، جانشین خود در امور مدینه کردند، تا در نبود حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دشمنان فراهم نیامده، پیش آمد سخت و ناگواری را برای مسلمین، رقم نزنند. پس مدینه را به معتمدترین یار خود سپرد و با خاطری آسوده رهسپار
روم شد.
چون رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را در مدینه جانشین کرد و رهسپار شد،
منافقین که در نیت پلید خود، ناکام شده بودند به بدگویی پرداخته، این عمل رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را، ناشی از افسردگی خاطر نبیاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از علی (علیهالسّلام) و بیاعتنائی حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ایشان، قلمداد کردند.
این سخنان به گوش حضرت علی (علیهالسّلام) رسید، پس با نگرانی اسلحه خود را برداشت و به دنبال رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رهسپار شد تا اینکه در جرف، در سه میلی مدینه، به حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید و شنیدههای خود را برای حضرت، بازگو کرد.
رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «
دروغ گفتهاند؛ من تو را به منظور حفظ و حراست آنچه در پشت سر، میگذارم در مدینه گذاشتم.»
و به
روایت شیخ مفید به او فرمود: «برادرم؛ به جای خویش برگرد که مدینه را جز من یا تو، کسی را شایسته نیست و تویی جانشین من در خاندان من و محل هجرت من و عشیره من.»
و
حدیث منزلت را در این هنگام در مدح امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمودند.
در
حجةالوداع نیز عبدالله بن اممکتوم، جانشین حضرت در مدینه بود.